اصل کنار گذاردن تعصب های بی جا
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
اصول زندگی زناشویی (19) اصل کنار گذاردن تعصّبهای بیجا
جوانهایی که قدم در عرصهی زندگی خانوادگی میگذارند، در ابتدای کار تجربهی خاصی نسبت به این فضا ندارند و دانستههای آنها منحصر در اموری است در محیط پیرامون خود مشاهده کردهاند. روی همین اساس در تلاش هستند تا چارچوبهی زندگی مشترک خود را بر اساس مشاهداتی که از محیط اطراف و مخصوصا والدین خود بنا کنند.
تا اینجا مشکلی وجود ندارد، اما مشکل از جایی خودنمایی میکند که نگرش والدین و دیگر اطرافیان این جوان نسبت به زندگی مشترک، نگرشی ناصحیح و یا نگرشی ناقص باشد. در این صورت جوان کم تجربه بدون توجه به اشتباهات رفتاری والدین و اطرافیان خودسعی دارد همان اشتباهات و نگرشهای ناصحیح را در زندگی و در رابطه با همسر خود تکرار نماید، و در عین حال طرف مقابل را هم متقاعد نمایند که پذیرای این رفتارها و نگرشها باشد!
به عنوان مثال خانم در خانوادهای رشد کرده که در آن روحیهی «مادرسالاری» حاکم بوده است؛ این خانم وقتی وارد زندگی مشترک میشود، سعی دارد جایگاهی که مادرش در زندگی زناشویی داشته، در زندگی خود تصاحب نماید! حتی ممکن است که خانم نسبت به بعضی از رفتارهای مادر انتقاد داشته باشد، اما بعضی از ریز رفتارهای اشتباه و نادرست مادر را پذیرفته باشد و کوشش داشته باشد تا آن را در زندگی خود اجرا نماید! همچنین ممکن است آقا در خانوادهای بوده که در آن روحیهی «پدر سالاری» جاری بوده و در آن خانواده ارزش و احترام خاصی نسبت به نظرها و عقاید خانم قائل نبودهاند! چنین مردی هم ممکن است در تلاش باشد تا در خانواده جایگاهی همانند جایگاه پدر خود داشته باشد، و اگر ببیند همسرش در ادارهی امور زندگی به ابراز نظر میپردازند، این کار را نشانهای از تمرّد همسر میداند و میپندارد که پذیرش سخنان خانم به معنای واگذاری جایگاه مدیریتی خود به همسر است! روی همین اساس با قاطعیت در برابر ابراز نظر وی ایستادگی میکند و در تلاش است که تنها حرف خود را به کرسی بنشاند!
گاهی اوقات رفتار و عملکرد والدین در زندگی خود امری اشتباه نیست، و رفتارشان بر اساس واقعیتهای زندگی خود بنا شده باشد؛ اما کپی برداری از رفتار آنها برای زندگی خود کاری نادرست و اشتباه است. به عنوان نمونه پدر، به علت ضعف جسمی و یا فکری، مدیریت بسیار ضعیفی دارد و نمیتواند روی پای خود بایستند؛ از طرفی مادر، مدیریت خوبی برای ادارهی امور زندگی دارد و اگر نظارهگر این روند باشد، کشتی خانواده را در سراشیبی بحران میبیند. طبیعی است که در چنین مواردی مادر وارد کارهای مردانه شده، سکّان کشتی خانواده را در دست گیرد و آن را به ساحل آرامش و اطمینان برساند. حال آیا پسری که در این خانواده رشد کرده میتواند کارها و مسئولیتهای مردانهی خود را به عهدهی خانمش بگذارد و خود از انجام آنها شانه خالی کند؟! و آیا خانمی که در چنین فضایی تربیت شده، میتواند جایگاه مدیریتی شوهر خود را به رسمیت نشناسد و در صدد تصاحب آن بر آید؟! مسلّما اینگونه نیست.
گاهی اوقات شاهد هستیم که پدر ـ به دلایل مختلفی ـ بیش از حدّ معمول در انجام کارهای خانه اهتمام میورزیده، و یا اینکه میبینیم مادر، کارهای مردانه را به عهده میگرفته. کارهایی چون خرید نان، انجام امور اداری و امثال آن. در چنین شرایطی هم زوجهای جوان باید دقت داشته باشند که سطح انتظار خود از همسرشان را با توجه به رفتار خانوادهی خود تنظیم نکنند، و بیش از هر چیز به واقعیتهای زندگی خود بنگرند و در تلاش باشند تا بدون انتظار از طرف مقابل، وظایف خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهند، و تا جایی که امکان دارد یاور خوب و کریمانهای برای همسر خویش باشند.
صرفهجوییهای غیر معقول، و یا بریز و بپاشهای افراطی والدین هم از همین موارد است. به عنوان نمونه آقا در خانوادهای رشد کرده که اهل خساست و تنگ نظری هستند و خانم در خانوادهای بوده که اهل ریخت و پاشها و هزینههای غیر معقول بودهاند! اگر این زوج جوان در صدد باشند تا همانند والدین خود زندگی کنند، طبیعی است که زندگی را به کام خود تلخ میکنند و نمیتوانند خانوادهی خود را بستری برای بار یابی به آرامش و سکون ببینند!
هر چند که قبلا به صورت مفصل در رابطه با موضوع «محبت» صحبت به میان آمد، اما لازم به ذکر است که محبت به همسر هم یکی از همین نمونهها میباشد. بعضی از زوجهای جوان که در ادای محبت به یکدیگر کوتاهی میکنند، و در عین حال رفتار خود را هم معقول و منطقی میبینند، ریشهی اشتباهات خود را باید در الگوهای ناصحیح خود و تعصّب بیجا در پیروی از آنها جستجو نمایند.
کنار گذاشتن آداب و رسوم غیر منطقی و احترام به آداب و رسوم خانوادهی همسر هم از مصادیق این بحث است.
راهکار: با توجه به مسائل ذکر شده توصیه میشود که جوانان عزیز در ابتدای زندگی، مطالعهی خوبی در رابطه با «اصول زندگی زناشویی» داشته باشند، تا در بستر این مطالعه به نگرشهای نادرست خود پی ببرند و بتوانند زندگی خداپسندانهای را به همسر خود هدیه دهند.
«««مطلب قبلی »مطلب اوّل« مطلب بعدی»»»